این روزا خرید یا حتی اجاره یه خونه، برای خیلی از جوونها تبدیل شده به یه آرزوی دستنیافتنی. قیمت خونه و اجارهها سر به فلک کشیده، حقوقها ثابته و بازار کار هم اونجوری که باید، کمک نمیکنه. خیلیها تو سن ۳۰ سالگی هنوز با پدر و مادر زندگی میکنن یا تو خونههای اشتراکی، کوچیک و دور از مرکز شهر روزگار میگذرونن. ولی سوال اصلی اینه: چرا اوضاع اینجوری شده و چیکار میشه کرد.
۱. گرونی بیسابقه خونه
تو دهه گذشته قیمت خونه، مخصوصاً تو شهرای بزرگ مثل تهران، مشهد، اصفهان و شیراز چند برابر شده. مثلاً اگه ده سال پیش با ۳۰۰ میلیون میشد یه واحد کوچیک خرید، الان همون خونه شده بالای ۵ میلیارد! این اختلاف نجومی عملاً خرید خونه رو برای قشر متوسط و پایین غیرممکن کرده.
۲. نبود شغل مناسب و حقوق ثابت
خیلیا کار دارن، ولی نه شغل پایدار و نه حقوقی که بتونه قسط خونه یا حتی کرایه ماهیانه رو پوشش بده. حقوق پایه در برابر قیمت ملک، هیچ عددی نیست. حتی اونایی که دو شیفته کار میکنن، تهش زورشون به اجاره خونه هم نمیرسه.
۳. نبود طرحهای حمایتی مؤثر از طرف دولت
طرحهایی مثل «مسکن ملی» یا «وام مسکن» اومدن و رفتن، ولی خیلیها یا بهش دسترسی پیدا نکردن یا با اون وامها هم نتونستن خونه بخرن. شرطهای سخت، سود بالا و زمان طولانی دریافت وام، باعث شده این طرحها برای جوونها عملاً بیاستفاده باشن.
۴. دلالی و احتکار ملک
یکی از دلایل بالا رفتن قیمتها، ورود سرمایهدارا و دلالها به بازار مسکنه. وقتی کسی بتونه چند ده واحد آپارتمان بخره و خالی نگه داره، معلومه تعادل عرضه و تقاضا به هم میریزه و قیمت میره بالا.
۵. نبود اجارهداری حرفهای
توی ایران، اجارهنشینی بیشتر حالت اجباری داره تا انتخاب. مستأجر همیشه حس بیثباتی و نگرانی داره. قوانین حمایتی درست حسابی وجود نداره و یه موجر هر وقت بخواد میتونه مستأجر رو بیرون کنه یا اجاره رو نجومی بالا ببره.
یکی از تاثیرات بحران مسکن بر زندگی جوانان،ازدواج نکردن و تمایل نداشتن به تشکیل زندگی میباشد.با بالا رفتن قیمت خونه و اجاره، خیلی از جوونها دیگه نمیتونن به راحتی رویای مستقل شدن یا ازدواج رو دنبال کنن. هزینههای بالای مسکن باعث شده خیلیها تا سنین بالاتر پیش خونواده بمونن یا بهطور کلی قید ازدواج رو بزنن.
خیلی از جوونهاوخانواده ها بهخاطر قیمتهای سرسامآور خونه تو شهرهای بزرگ،مجبور میشن به حاشیه شهرها یا شهرهای کوچیکتر مهاجرت کنن.بعضی هم به امید زندگی بهتر و دستیابی به زندگی و مسکن بهتر تصمیم میگیرن کشور رو ترک کنن.نداشتن امید به خرید یا حتی اجاره یه خونه مناسب، حس بیثباتی و ناامیدی رو بین جوونها بالا برده.وقتی یه فرد جوون نتونه برای آیندهاش برنامهریزی کنه،دچار فشار روانی شدید میشه.و حتی خیلی از آدما تو این شرایط با داشتن زن و بچه مجبورن خونه اشتراکی بگیرن یا حتی حاشیه نشین بشن.با بالا رفتن هزینههای زندگی و مسکن، بخش زیادی از درآمد جوونها صرف اجاره و هزینههای جانبی میشه. این یعنی فرصت کمتری برای پسانداز، سرمایهگذاری یا استقلال مالی.همین باعث بی انگیزه شدن جوونا شده.
بحران مسکن فقط یه مشکل اقتصادی نیست، بلکه یه بحران اجتماعی جدیه که آینده نسل جوون رو تحت تأثیر قرار داده. اگه سیاستگذاریها به موقع و درست انجام نشن، این بحران میتونه باعث مهاجرت بیشتر، کاهش جمعیت جوان و افزایش نابرابری اجتماعی بشه.
حل کردن بحران مسکن بین جوونا، نیاز به یه برنامهریزی جدی و چندجانبه داره. اول از همه، دولت باید ساخت خونههای ارزون و مناسب رو جدی بگیره. الان بیشتر پروژههایی که ساخته میشه یا لوکس و گرونه یا اصلاً به دست جوونایی که واقعاً نیاز دارن نمیرسه. باید یه سیستم ساختوساز سریع و کمهزینه راه بیفته، مثل خونهسازی با مشارکت تعاونیها یا استفاده از زمینهای دولتی که بدون واسطه، مسکن رو برسونه به دست خود مردم.
یه نکته مهم دیگه اینه که باید با دلالی و احتکار خونه مبارزه بشه. وقتی یه عده میان ده تا خونه میخرن و خالی نگه میدارن، معلومه قیمت بالا میره. باید براشون مالیات سنگین در نظر گرفته بشه، طوری که نگه داشتن خونه خالی براشون صرف نکنه. این کار باعث میشه عرضه تو بازار زیاد بشه و قیمتها یه کم بیاد پایین.
از اون طرف هم سیستم وامدهی باید اصلاح بشه. الان یه جوون اگه بخواد وام مسکن بگیره، باید از هفتخوان رستم رد شه، تازه آخرشم قسطاش اونقد بالاست که با حقوقش نمیتونه جمعش کنه. باید وام مسکن با بهره کم و اقساط بلندمدت در اختیار قشر جوون قرار بگیره، اونم بدون شرط و شروط عجیبغریب.
بازار اجارهخونه هم باید سر و سامون بگیره. تو خیلی از کشورا، اجارهنشینی یه سبک زندگی نرماله و با قانون حمایت میشه، اما اینجا بیشتر یه اجباره همراه با استرس و بیثباتی. دولت باید یهسری قانون درست حسابی برای حمایت از مستأجرا بذاره، مثلا اجارهنامههای چند ساله با نرخ مشخص افزایش، یا ممنوع کردن بیرون انداختن مستأجر وسط سال.
در نهایت، هیچ کدوم از اینا جواب نمیده اگه جوونا شغل درستدرمون نداشته باشن. باید شغل پایدار، با درآمد کافی براشون ایجاد بشه تا بتونن وارد چرخه اقتصادی بشن. اگه کار نباشه، درآمد نباشه، حتی خونه ارزون هم باشه، باز خریدش ممکن نیست. خلاصه راه حل بحران مسکن یه بستهست، نه یه نسخه تکدارو. هم ساخت مسکن لازمه، هم کنترل بازار، هم حمایت بانکی، هم قانونگذاری، هم اشتغالزایی. فقط وقتی همه اینا با هم انجام بشه، میشه امیدوار بود که جوونا یه سقف امن بالا سرشون داشته باشن.
طراحی و توسعه با تیم باریز